طلاق عاطفی؛ خانواده های توخالی زیر یک سقف
زن و شوهر همدیگر را می بینند ولی صدای هم را نمی شنوند و دیوار سکوت مابین آن ها به وجود آمده و این به معنای نشنیده شدن و نادیده گرفتن است.
به گزارش خبرنگار آفتاب دل، وقتی صحبت از طلاق به میان می آید ذهن همگی ما به سمت دادگستری و فسخ عقد رسمی و شرعی سوق پیدا می کند و این در حالی است که شنیده ها حاکی از آن است که امروزه طلاق عاطفی بیش ترین آمار غیر رسمی را از آن خود کرده است گر چه، یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی طلاق است اما آمار رسمی به طور کامل نشان دهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست، زیرا در کنار آن آماری بزرگ تر به طلاق های عاطفی اختصاص دارد.
یعنی زندگی های خاموش و خانواده های توخالی که زن و مرد در کنار هم زندگی می کنند ولی تقاضای طلاق قانونی نمی کنند در این نوع طلاق مشاهده می کنیم که زوج ها در بیگانگی دنیای یکدیگر گم شده اند و برای هم حکم هم خانه یا یک مصاحب را که به او عادت کرده اند را دارد، زن و شوهر همدیگر را می بینند ولی صدای هم را نمی شنوند و دیوار سکوت مابین آن ها به وجود آمده و این به معنای نشنیده شدن و نادیده گرفتن است.
شاید برای همگی ما پیش آمده باشد که به خانه ی دوستان مراجعه کرده باشیم که فضای خانه چندان جذاب نبوده و اعضای خانواده دسته جمعی به مراسم های مختلف نرفته و حتی غذا خوردنشان نیز تک تک بوده و ارتباط چهره به چهره ی چندانی با هم نداشته با مشاهده ی چنین خانواده هایی ابراز عشق بین زوجین، محبت و توجه کمتر به چشم می خورد و طلاق عاطفی به صورت تدریجی ایجاد شده است و بسیاری از زوج ها با هم زندگی می کنند ولی از وجود و درون هم خبر ندارند.
در این نوع طلاق زوجین بدون اینکه از هم جدا شوند عواطف خود را از هم دریغ کرده و از هم روی بر می تابند در این نوع طلاق علاقه و احساس و اعتمادی مشاهده نمی شود زن و مرد در زیر یک سقف زندگی می کنند، با هم غذا می خورند، با هم به مسافرت می روند و به اصطلاح امروزی ها همراه هستند ولی بی تفاوت و بیگانه نسبت به هم و سر هر کدام به مسائل و امور زندگی خود گرم است و می توان گفت صرفاً هم خانه به شمار می روند.
در شهرستان ها طلاق عاطفی زیاد است حتی زنان در سنین بالا (شاید 40 یا 50 ساله) که 30 سال است ازدواج کردهاند ولی هیچ ارتباط عاطفی با همسران خود ندارند ولی به دلیل شرایط مذهبی، شرایط اجتماعی و فرهنگی ترجیح میدهند با همسر خود زندگی کنند. سنتی که گفته زن باید با لباس سفید به خانه بخت برود و با کفن بیرون بیاید .
می توان گفت زوج های زیادی امروزه شاهد هستیم که با هم هستند ولی حقیقتاً در کنار هم نیستند و دچار طلاق عاطفی شده اند و تمایلی به ادامه ی زندگی مشترک با یکدیگر را ندارند و از مرحله ی دعوا، کشمکش و دشمنی و تنفر عبور کرده و به نوعی بی تفاوت نسبت به هم رسیده اند و به علت پیامد هایی که طلاق دارد از جمله پیامدهای عاطفی، مالی، اجتماعی و فرهنگی حاضر به جدایی نیستند و به اجبار به زندگی مشترک ادامه می دهند نباید از یاد ببریم که طلاق عاطفی سبب گسست روانی و اجتماعی بین زن و مرد می شود و در خیلی از موارد این اشتراک ظاهری تا جایی پیش می رود که دو طرف به سمت طلاق قانونی می روند.
باید بدانیم که دوست داشتن و عشق، آموختنی است و عشق بین زن و مرد مانند نهالی است که اگر از آن مراقبت به عمل نیاید خشک خواهد شد و اگر قرار است عشق و حفاظت از آن باشد باید بهای این حفاظت را با گذشت و ایثار بپردازیم. بنابراین زندگی زیر یک سقف در حالی که در واقع هیچ ارتباط و عشقی بین زن و مرد وجود نداشته باشد تحمل مشکلات را دشوار و ادامه ی زندگی را دشوارتر می سازد.
آمار رسمی از این طلاقها وجود ندارد چون این افراد به جایی مراجعه نمیکنند که بگویند دچار طلاق عاطفی شدهاند. ثبت طلاق رسمی در ایران خیلی افزایش پیداکرده ولی نمیتوانیم بگوییم طلاق عاطفی چه وضعی دارد و لی میتوان گفت بیشتر طلاقها ابتدا طلاق عاطفی بوده و شیوع طلاق عاطفی در جامعه خیلی زیاد است.
انتهای پیام/